شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مخمس
روزی طـبـع مـرابـازکـرامت کـرده آنکه همواره به این سینه عنایت کرده
ازخودش دم زده درشعر قیامت کرده بـازهـم ازکـرم فـاطـمـۀمـعـصـومـه
دل من شد حـرم فـاطـمـۀمـعـصـومـه
چـقـدرشهـرقـم امـروزمسـافـر دارد چقدرکوچه به سمت حرم عـابردارد
وه که اینجا چـقـدرفـاطـمه زائردارد حـرم مـادر سـادات هـمین است اینجا
قم نگو،بلکه بگو شهرمدینه است اینجا
بـاز هـم نــور بـهـشـتـی خــدا تـابـیـده خاتم از سدرۀ حق کـوثردیگر چـیـده
این گـلابی که خـدا بر سـرما پـاشیده عطرش از باغ وجـود گـل حـورا آمد
یـدِ بیـضاست که درخـانـۀ مـوسـا آمد
دختر صوم و دعا،حضرت معصومه سلامخواهر صبر و رضا، حضرت معصومه سلام عمۀ جود وعطا،حضرت معصومه سلام ایکریمه سند حـوزه ودین هستی تو
بهخـدا شـافـعـۀ اهل زمین هـسـتی تو
با توثابت شده دیداررضا قیمتی استیک نظر برگل رخساررضا قیمتی است
بذل جان درسربازار رضا قیمتی است هـرچـه دارم هـمه از آلمحـمـد دارم
شکر،در کشور ایران قم ومشهد دارم
به دلـم آیـنـهبـنـدان حـرم شـوکـت داد ای کریمه کرمت بود بهما بهجت داد
قم ز لطف تو به ایران چقدرعزت داد تا درایران علم نهضت روحالله است
دست کفار به سمت حرمت کوتاه است
ایکه توعمۀ سادات شدی چون زینب باعث فخرومباهات شدی چون زینب
یکتنه فاطمه مرآت شدی چونزینب کاش زینب حرمش چون تو در این میهن بود
نزد ما گنبدش ازهر خطری ایمن بود
عـمـهات زینب کبری چـقدر غـم دیده بیبـرادر که شده ازهـمگـان رنجـیده
دشمنش وقت اسارت به غمش خـندیده جــای داردکه بـمـیـرنـد تـمـام عــالـم
دخـتـرفــاطـمـه وهـلـهــلـۀ نـامـحـرم